آمار وب سایت:
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 31
بازدید ماه : 31
بازدید کل : 19528
تعداد مطالب : 26
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1
آموزش تمام زمان های زبان انگلیسی به زبان ساده |
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|
يادگيری زبان انگليسی،ضرورت يا پركردن خلاء
انسان از نظرزبان شناسی برای یادگیری یك زبان نیاز به یك انگیزه دارد.داشتن علاقه به تنهایی نمی تواند برای یادگیری كافی باشد.امروزه شما افراد بسیاری را می بینید كه علاقه مندی خودشان رابرای یادگیری مكالمه زبان نشان میدهند. آنهاهمواره ادای آدمهای نیازمند به یادگیری زبان رادر می آورند. برای ایشان داشتن یك كلا سور با تعدادی برگ ویك عدد خودكاربیك وثبت نام در یك آموزشگاه زبان ،بیشتر كاری برای پر كردن خلا محسوب می شود تا یك ضرورت.پس عموما آنچه برای یك فرد اهمیت پیدا می كند داشتن انگیزه قوی براساس نیاز قوی است . انسان نیازمند كنجكاوانه دنبال خواسته خود است ، اما زمانی كه این كاوش زمینه های صوری و تهی ازنیاز بخود پیدا كند از میزان علاقمندی نیز بطور قابل توجهی می كاهد.پس در وهله اول دانستن اینكه تا چه حد ما نیازمند یادگیری زبان هستیم در فرایند یادگیری بسیار مفید خواهد بود.از آنجا كه آموزشگاهها نیز فاقدساختار و هدف مشخص آموزشی هستند و برای شروع، برنامه ریزی مشخص علمی و از قبل تهیه شده ندارند، تا تابلوی خود را بر سردرب خود می زنند مرتكب جذب بی پایه و اساس زبان آموز و استاد می شوند. یكی از اصلی ترین هرم آموزش زبان ، یعنی غربال كردن و جدا كردن زبان آموزان از همدیگرنادیده گرفته شده و به تشخیص و قضاوت خود آنها محدود می شود. در اینجا در یك كلاس توازن علمی مخاطبان بهم می خورد و اولین تبعیض بطور اتوماتیك بین زبان آموزان اعمال می شود و استاد چه بخواهد و چه نخواهد با عدم توزیع عادلانه " نگاه " و " توجه " نسبت به انها روبرو می شود. شما در پشت پرده برنامه های جذاب و روشهای نوین تدریس ، شهریه های معمول و گاه غیر منطقی را می بینید كه بیشتر از اصل قضیه یعنی یادگیری مورد توجه قرار می گیرندو از آنجا كه زبان آموزان فرم پسند ، پرداخت شهریه را به گشایش زبانشان در جهت مكالمه منوط می دارند ، شما هاله ای از رد و بدلهای تمجید و تعارف را می بینید كه هیچ تاثیری در یادگیری زبان ندارد. اینجاست كه می بینیم یك فرد با اولویت دادن به فرم و صورت قضیه ، از آموزش مكالمه زبان محروم می شود ولی همانطور كه گفته شد كتابهای رنگارنگ خارجی ، كیف و كلاسورهای شیك، خودكارهای جورواجور ، نصیب زبان آموز می شود.بنابراین چه باید كرد ؟ اشكال كار در كجاست ؟ مكالمه زبان چه تفاوت بنیادی با گرامر آن دارد ؟ زبان در كل چیست ؟ چرا شیوه های تدریس، امروزه كمتر موثر می افتند ؟ اصولا شیوه تدریس چگونه باید باشد ؟ چرا مهارتهای زبان تنها به مهارت خواندن ، آن هم با تلفظ غلط محدود شده است ؟ در اینجا با چراهای زیادی روبرو می شویم . پاسخ به این سئوالات آیا خواهد توانست راه درست و حسابی را پیش روی ما بگذارد ؟ آیا آموزشگاهها از حداكثر توان ، بدون در نظر گرفتن شهریه بعنوان عامل تعیین كننده، برای آموزش استفاده می كنند ؟ آیا مربیان و استادان خودشان از نظر علمی مشكل دارند یا خود را در حد بسیار بالایی كه عموما برای زبان آموز دست نیافتنی است نشان می دهند ؟ آیا می توان گفت زبان یك چیز است و آنچه تدریس می شود چیز دیگری است ؟ در مدارس چه اتفاقاتی رخ می دهد ؟ معلمان زبان چگونه با عنصر آموزش برخورد می كنند ؟ آنها چقدر update هستند ؟ یا اصطلاحا تا چه حد دانش خود را بروز آوری كرده وشارژ می كنند ؟ آیا اصطكاك موجود بین كتابهای تحصیلی زبان و شیوه آموزش معلمان كه رفته رفته كهنه تر شده ، جرقه لازم برای متولیان امر آموزش می تواند باشد كه در شیوه های تربیت و آموزش مربیان نهایت دقت لازم را براساس استانداردهای نو در نظر بگیرند ؟پاسخ به اینهمه سئوال در حوصله این مقاله نمی گنجد اما شاید بتوان گذری كوتاه به این موارد حیاتی در یادگیری زبان داشت .آموزشگاهها وظیفه دارند تدریس زبان را براساس آخرین دست آوردهای علمی كه از طرف دانشگاههای معتبر بین المللی نظیر آكسفورد و كمبریج ارایه می شود تنظیم و دسته بندی كنند. محدود نكردن مربی به متون ارایه شده و تشویق آنها به ایجاد فضای یكسان در تبادل واژگان ، استفاده ازسی دی های اوریجینال حتی الامكان با زیرنویس فارسی ، استفاده از هدفون و محدود كردن شنیدن زبان به آن . پیگیری این امر در خارج از كلاس،از طرف دانش آموزان، بكارگیری روش كارتی در یادگیری واژگان بدون در نظر گرفتن زحمت و دردسری كه شاید استاد لاجرم با آن درگیر می شود، همه و همه در یادگیری زبان تاثیر بسزایی دارد. مربی باید با ایجاد محیط مكالمه به روش ساده و قابل فهم ، زبان آموز را تك تك مورد خطاب قرار بدهد. یك فرد ، حتی مربی ماهر زبان انگلیسی ، مراحلی را در یادگیری زبان از سر گذرانده است و سختی ها و شیوه هایی را تجربه كرده است. در اینجا مربی و استاد خیلی اهمیت پیدا می كند. اگر از نقطه نظر روان شناسی برخی خصوصیات استاد را ، بخصوص درآموزشگاهها ، در نظر بگیریم و كمی هم تعارف دوستانه را كنار بگذاریم متوجه حضور یك خصیصه نامتجانس با امر یادگیری در وجود برخی از استادان این آموزشگاهها می شویم. آن خصیصه چیزی نیست جز تخصیص قدرت یادگیری به خود و خلع ید زبان آموزان از امید به یادگیری ، اینجاست كه می بینیم تلفظ های غلیظ ، خطوط كج و ماجوح ، تیكه های ابهام آمیز ، اصطلاحات ریز و درشت، زبان آموز را در تنگنا قرار داده و او را تشنه تر از پیش در جاده " نمی دانم " رها میسازد. استاد خود در این مرحله عامل افت یادگیری می شود و تنها برخی كلمات بصورت لحظه ای و شاید هم ترمی به حافظه كوتاه مدت زبان آموز انتقال داده می شود. آموزش اتفاق نمی افتد و زبان با تمام كتابها و وسایل پیرامونش در ذهن زبان آموز گیر می كند و یك فكر هم ملكه ذهن او می شود : " زبان خیلی سخت است و من نمی توانم ! " .بودجه بندی كتاب نیز از عوامل موثر محدود شدن مربی زبان بشمار میرود. استاد زبان اگر نتواند از مجموعه مطالب جدید ، خارج از كتاب و یافته های علمی نظیر روش كارتی در كلاس بهره جوید ، ما با نتیجه ای غیر از آموزش زبان روبرو خواهیم شد و این به امر ساده انگاری زبان در فرایند آموزش ، لطمه ای جبران ناپذیر وارد خواهد ساخت و شاید هم زبان آموزان دیگر را كه عموما با تشویق همدیگر در یك چنین كلاسها حاضر می شوند از امریادگیری زبان مایوس سازد. ارایه متن های كوتاه ، خارج از كتاب و مكالمه جانبی و توجه به روش كارتی در تدریس واژگان زبان بسیار مهم بوده و از طرف استاد باید مورد توجه قرار گیرد.ما اگر واژگان را كنار بگذاریم از زبان دیگر خبری نیست و این كاری است كه سالها با زبان شده است و نتیجه مشخصی از آن كسب نشده است .سوسور زبان شناس معروف می گوید كه هر كلمه بمثابه كامیونی است كه در جاده های مختلف بار معنایی مختلفی را با خود حمل می كند. با اهمیت ندادن به این موضوع چنین بر میاید كه برخی استادان علیرغم تغییر اساسی در شیوه ها و متد های تدریس ، هنوز به روش سنتی عمل می كنند و این همان شارژ نشدن شیوه ها و روش های تدریس یك استاد یا مربی محسوب می شود.چستین استاد معروف زبان انگلیسی در خصوص تدریس زبان شیوه های كاملا نو ارایه میدهد. او حتی تقسیم نگاه استاد را از عوامل جدی گیری موضوع از سوی زبان آموز تلقی می كند و توزیع ناعادلانه رفتار كلاسی را انباشته شدن انرژی یك معلم در گوشه ای از یك كلاس عنوان می كند و چنین می شود كه از میان چندین زبان آموز علاقمند به یادگیری ، فقط تعدادی از آنها، كه ممكن است استعداد ذاتی آنها در آن امر تاثیر داشته است، مطالبی چند یاد می گیرند.چستین به حافظه كوتاه مدت و دراز مدت انسان اشاره كرده و قالب ذهن انسان را موشكافانه مورد بررسی قرار میدهد. نتیجه آن می شود كه آموزش زبان فقط از روشهای علمی باید الگو برداری كند و یكی از این روشها روش كارتی است. یك مربی زبان باید به تمام مهارتها در امر یادگیری اهمیت بدهد. خواندن ، نوشتن ، گوش دادن و صحبت كردن . اگر یك جلسه زبان را یكساعت و نیم در نظر بگیریم تا چه اندازه از آن را استاد صرف آموزش این مهارتها می كند. اگر بگوییم بیش از سه چهارم آن مهارتها عموما در كلاس فراموش می شود به گزافه سخن نگفته ایم . بنابراین با وجود برداشتهای سوء، من ناگزیرم كه اصلاح شیوه تدریس زبان را از نخستین كارهای یك مربی قلمداد كنم . گریز از فرم و صورت قضیه و پناه بردن به اصل یادگیری از جمله كارهای است كه یك زبان آموز باید آن را جستجو كند.در كتاب زبان شناسی و زبان در فصل اول جولیا اس. فالك در خصوص فراگیر بودن زبان می گوید : " برخوردهای هر روزه ما با زبان چنان طبیعی و گسترده است كه بندرت آن را موضوعی در خور مطالعه جدی تلقی می كنیم. زبان همیشه در دسترس است ، و اغلب بدون هیچ تلاش آگاهانه ای آنرا به كار می بریم." بنابراین ایجاد محیط زبانی برای زبان آموزان از اهمیت ویژه ای برخوردار می شود. این تجربه را ما در زندانهای عراق زمانی كه بنده اسیر جنگی بودم عملا تجربه كردیم. دوستان و هم بندان كه سخت نیازمند دانستن زبان انگلیسی بودند و این به این معنی است كه انگیزه قوی برای این كار داشتند ، محیط زبانی را به روشهای مختلف ایجاد كرده بودند. از جمله اینكه یك زبان آموز روزه زبان می گرفت. یعنی با افراد مشخصی كه مسلط به زبان بودند بمدت سه روز یا هر چند روز كه اراده می كرد موقع برخورد فقط انگلیسی حرف می زد و اگر واژای برای او نا مفهوم بود یادداشت می كرد و به زبان انگلیسی می پرسید یا از فرد دیگری در این زمینه كمك می گرفت. در آموزشگاهها نیز می توان محیط زبانی مشخصی را ایجاد كرد. این كاری است كه در دانشگاههای كشور در گروه زبان های خارجی عملا انجام می گیرد و اگر دانشجویی خود را با این موج همراه نكند ، بعدا با مشكلات جدی روبرو خواهد شد.مطالعه داستانهای كوتاه و در آوردن خلاصه آنها و بحث های پیرامون و به اصطلاح discussion در خصوص (plot ) استخوان بندی آنها ، از راههای عملی دیگر در رسیدن به یادگیری منطقی زبان است . یك زبان آموز اگر قدرت بیان را با این روش در خود ایجاد كند، با مطالعه چهار یا پنج قصه كوتاه انگلیسی ، خواهد توانست قدرت تكلم به آن زبان را سلیس تر و آگاهانه تر تقویت كند.بنابراین زبان انگلیسی و هر زبان دیگر، روش خاص خودش رابرای یادگیری دارد. اگر یادگیری آن و مكالمه به آن زبان با مشكلاتی همراه است ، به عدم استاندارد بودن شیوه تدریس و عدم تناسب علاقه و انگیزه فرد زبان آموزبرمی گردد. با اندك تغییراتی در صورت و فرم قضیه، با احتساب اصل یادگیری بعنوان هدف تدریس و تحصیل از جانب استاد و زبان آموز ، ما با تغییرات شگرفی در زمینه آموزش زبان انگلیسی روبرو خواهیم شد.
برگرفته از: moghanshahr.com
فراگیری لغات
به خاطر سپردن لغتهای یک زبان خارجی می تواند یکی از بخشهای خسته کننده در فراگیری زبان باشد. خوشبختانه روشهای مختلفی برای سرعت بخشیدن و نیز لذت بخش کردن آن وجود دارد که در ادامه به آن می پردازیم:
کارتهای نمایش (Flash cards)
استفاده از کارتهای نمایش سریعترین روش برای مرور لغاتی است که نیاز به تکرار دارند. این روش بسیار مؤثر و در عین حال کم هزینه است.
روش کار بدین صورت است که یک دسته کارت مقوایی، در اندازهای که در جیب جا شوند، تهیه میکنید، در یک روی آن لغت انگلیسی را مینویسید و در سمت دیگر کارت معنی آن را به فارسی وارد میکنید. همانطور که کارتها را مرور میکنید، لغتها را به دو دسته تقسیم میکنید: آنهایی که معنی آن را فوراً به خاطر میآورید و آنهایی که به راحتی نمیتوانید معنی آن را به خاطر آورید. به مرور لغتهایی که هنوز به آنها تسلط پیدا نکردهاید آنقدر ادامه میدهید تا اینکه مطمئن شوید آنها را بخوبی یاد گرفتهاید.
دفتر لغت
سعی کنید حتماً یک دفتر لغت مناسب تهیه کنید و هر موقع که به لغت جدیدی برخوردید آن را در دفترتان یادداشت کنید. فقط به نوشتن لغت و معنی آن اکتفا نکنید. بعضی از مواردی که میتوانید در دفترتان ثبت کنید عبارتند از: توضیح انگلیسی معنی لغت، مترادف ها، متضادها، تصاویر، جملات نمونه (به انگلیسی)، علائم فونتیک، نوع کلمه (اسم، فعل و ...)، نکات گرامری (قابل شمارش، غیرقابل شمارش و ...)، کلمات هم خانواده و ....
کارهای جالبتری هم می توانید انجام دهید: مثلاً میتوانید خودتان با لغت جدید یک جمله بسازید و یادداشت کنید. و یا صفحاتی را به موضوعات خاصی اختصاص دهید؛ مثلاً حیوانات، رنگها و شکلها، پول، مسافرت، غذاها و میوه ها و ....
تصویر سازی ذهنی
در این روش شما یک لغت انگلیسی را با یک لغت فارسی که تلفظ یا املای مشابهی دارد، به نحوی مرتبط می کنید که الزاماً از لحاظ معنایی با هم ارتباطی ندارند. بعنوان مثال اگر شما برای اولین بار به لغت tongue (تانگ: به معنی زبان) برخوردید، متوجه میشوید که تلفظ آن شبیه تانک در فارسی است. بنابراین میتوانید در ذهنتان مجسم کنید که بجای زبان، یک تانک از دهان کسی در حال خارج شدن است!
مثال دوم: فرض کنید شما به لغت در valorousبه معنی شجاع بر میخورید. در این حال میتوانید در ذهن خود چنین مجسم کنید که در کنار دریا ایستادهاید و مشغول تماشای والها هستید. والها یکی یکی به سطح آب میآیند ولی به محض اینکه شما را میبینند میترسند و فرار میکنند، تا اینکه یک وال روس (یک وال از کشور روسیه) به سطح آب میآید و بجای اینکه از شما فرار کند، به سمت شما میآید. شما با خود میگویید: وال روس، شجاع است! (مثال دوم از rezalotfian.blogfa.com)
این تکنیک به شما کمک میکند تا هر چه بهتر معانی لغات را بخاطر بسپارید. همچنین گفته میشود که هرچقدر تصویر ساخته شده عجیبتر باشد، به خاطر آوردن آن هم آسانتر خواهد بود.
تکرار، تکرار و تکرار!
مطالعات نشان میدهند که احتمال فراگیری لغاتی که بیش از 8 بار به هنگام مطالعه متنهای مختلف دیده میشوند، بسیار بیشتر از لغاتی است که کمتر تکرار شدهاند. همچنین زبانشناسان به اتفاق معتقدند که تکرار لغات با صدای بلند به از بر کردن آنها کمک زیادی میکند. بنابراین گاهی همین تکرار کردن ساده حافظه شما را برای بخاطر سپردن لغات دشوار یاری میکند. در ضمن توصیه میشود که جمله کاملی را که لغت مورد نظر را در خود دارد، از بر کنید و یا چند بار با صدای بلند تکرار نمایید.
جعبه لایتنر
جعبه لایتنر (همان جی 5) روش بسیار موثری برای حفظ کردن لغات است که در آن به کمک یک سری کارتهای نمایش و تکرار آنها به یادگیری لغات می پردازید. در این روش لغاتی که یاد گرفتن آنها دشوار است با تکرار زیاد به حافظه بلند مدت شما منتقل می شوند. توضیحات بیشتر...
مطالعه آزاد
شما میتوانید دایره لغات خود را با مطالعه آزاد افزایش دهید، اگر چه بسیاری از زبانشناسان ادعا میکنند که در ابتدا باید بین 3000 تا 5000 لغت و هم خانوادههای آنها را فرا بگیریم تا این توانایی را پیدا کنیم که معنی دقیق لغات را با توجه به متن آن پیدا کنیم. پس تا آنجا که میتوانید وقت آزاد خود را برای مطالعه متنهای انگلیسی (داستانهای کوتاه، اخبار و مقالات و ...) اختصاص دهید. وقتی به لغت جدیدی بر میخورید، ابتدا سعی کنید معنی آن را از روی بقیه متن حدس بزنید و سپس با مراجعه به دیکشنری معنی دقیق آن را پیدا کنید.
طبقهبندی لغات
با طبقهبندی کردن لغات، بخاطر سپردن آنها راحتتر میشود. به مثال زیر توجه کنید:
VEGETABLES Celery کرفس Cauliflower گل کلم Pea نخود Onion پیاز Carrot هویج |
FRUIT Pear گلابی Peach هلو Apple سیب Cherry گیلاس Melon خربزه |
شما همچنین میتوانید لغاتی را که از لحاظ دستوری، ریشهای، معنایی و ... با هم مرتبط هستند، یکجا یاد بگیرید:
child بچه, childhood بچگی, childish بچگانه, childless بیبچه (بیاولاد)
و سخن آخر اینکه هیچ کدام از روشهای فراگیری لغات کامل نیستند و هر کدام نقاط ضعف و قوت خاص خود را دارند. بهترین راه این است که همه این روشها را با هم تلفیق کنید.
های یاد گیری زبان انگلیسی
Here are some tips which may help you to master the English Language!
1. Speak without Fear
The biggest problem most people face in learning a new language is their own fear. They worry that they won’t say things correctly or that they will look stupid so they don’t talk at all. Don’t do this. The fastest way to learn anything is to do it – again and again until you get it right. Like anything, learning English requires practice. Don’t let a little fear stop you from getting what you want.
2. Use all of your Resources
Even if you study English at a language school it doesn’t mean you can’t learn outside of class. Using as many different sources, methods and tools as possible, will allow you to learn faster. There are many different ways you can improve your English, so don’t limit yourself to only one or two. The internet is a fantastic resource for virtually anything, but for the language learner it"s perfect.
3. Surround Yourself with English
The absolute best way to learn English is to surround yourself with it. Take notes in English, put English books around your room, and listen to English language radio broadcasts, watch English news, movies and television. Speak English with your friends whenever you can. The more English material that you have around you, the faster you will learn and the more likely it is that you will begin “thinking in English.”
4. Listen to Native Speakers as Much as Possible
There are some good English teachers that have had to learn English as a second language before they could teach it. However, there are several reasons why many of the best schools prefer to hire native English speakers. One of the reasons is that native speakers have a natural flow to their speech that students of English should try to imitate. The closer ESL / EFL students can get to this rhythm or flow, the more convincing and comfortable they will become.
5. Watch English Films and Television
This is not only a fun way to learn but it is also very effective. By watching English films (especially those with English subtitles) you can expand your vocabulary and hear the flow of speech from the actors. If you listen to the news you can also hear different accents.
6. Listen to English Music
Music can be a very effective method of learning English. In fact, it is often used as a way of improving comprehension. The best way to learn though, is to get the lyrics (words) to the songs you are listening to and try to read them as the artist sings. There are several good internet sites where one can find the words for most songs. This way you can practice your listening and reading at the same time. And if you like to sing, fine.
7. Study As Often As Possible!
Only by studying things like grammar and vocabulary and doing exercises, can you really improve your knowledge of any language.
8. Do Exercises and Take Tests
Many people think that exercises and tests aren"t much fun. However, by completing exercises and taking tests you can really improve your English. One of the best reasons for doing lots of exercises and tests is that they give you a benchmark to compare your future results with. Often, it is by comparing your score on a test you took yesterday with one you took a month or six months ago that you realize just how much you have learned. If you never test yourself, you will never know how much you are progressing. Start now by doing some of the many exercises and tests on this site, and return in a few days to see what you"ve learned. Keep doing this and you really will make some progress with English.
9. Record Yourself
Nobody likes to hear their own voice on tape but like tests, it is good to compare your tapes from time to time. You may be so impressed with the progress you are making that you may not mind the sound of your voice as much.
10. Listen to English
By this, we mean, speak on the phone or listen to radio broadcasts, audio books or CDs in English. This is different than watching the television or films because you can’t see the person that is speaking to you. Many learners of English say that speaking on the phone is one of the most difficult things that they do and the only way to improve is to practice